سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تندخویى گونه‏اى دیوانگى است ، چرا که تندخو پشیمان شود و اگر پشیمان نشد دیوانگى او استوار بود . [نهج البلاغه]

معیار

خانه

پارسی بلاگ

مدیریت

پست الکترونیک

شناسنامه


9:5 صبح چهارشنبه 88/1/19

رجعت3

نویسنده: عاطفه

5- زنده شدن مرگان به دست حضرت عیسى

و احى الموتى باذن الله 55

و مردگان را به اذن خداى یکتا زنده مى‏کنم .

قرآن در سوره آل عمران و مائده از معجزات حضرت عیسى سخن مى‏گوید وبیان مى‏کند که این فرستاده الهى با اذن پروردگار خویش به کارهاى خارق العاده‏اى دست مى‏یازید. مثلاً بیماران مبتلا به پیسى را درمان مى‏کرد، نابینایان را بینا مى‏نمود، مجسمه‏اى از خاک مى‏ساخت و در آن مى‏دمید و زنده مى‏شد، مردگان را احیاء مى‏نمود و از توشه‏هایى که مردم در خانه‏هاى خود داشتند خبر مى‏داد.

مفسران معروف موارد بسیارى از این معجزات را آورده و داستانهائى از زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسى را گزارش کرده‏اند.

سیوطى در تفسیر «الجلالین» مى‏نویسد: «او دوست خود عازر را زنده کرد، پس پیر زنى را حیات دوباره بخشید، دخترى را از مرگ به زندگى باز گرداند، و این هر سه پس از زنده شدن به حیات خود ادامه داده فرزندانى نیز از خود بر جاى گذاردند. همچنین سام بن نوح را زنده نمود که بدون درنگ از دنیا رفت »56.

همو در تفسیر دیگر خود«الدرالمنثور» مواردى از این رویدادها را نقل مى‏کند و یادآور مى‏شود که «ابن ابى الدنیا» درباره شمارى از انسانها که بعد از مرگ بار دیگر به دنیا بازگشته‏اند، کتابى تألیف کرده است» 57.

ابن جریر طبرى ضمن نقل داستانهاى مربوط به احیاء مردگان درباره چگونگى انجام این معجزه مى‏نویسد:«زنده شدن مردگان بدست عیسى چنین بود که به درگاه خدا نیایش مى‏کرد و خداى سبحان خواسته او را اجابت مى‏فرمود». 58

ابن اثیر تاریخ نگار مشهور در کتاب «الکامل» از زنده شدن عازر پس از سه روز که از مرگ وى مى‏گذشت، زنده شدن سام بن نوح، زنده شدن زن جوانى که بعد از حیات مجدد صاحب فرزندانى نیز شد، زنده شدن عزیر پیامبر و یحیى بن زکریا توسط آن حضرت سخن مى‏گوید. 59

بدین ترتیب در این مورد نیز جمهور مفسران اتفاق دارند که مسیح پسر مریم قدرت احیاء مردگان را داشته است. البته از ظاهر آیه یاد شده فقط مى‏توان فهمید که حضرت عیسى وعده زنده کردن مردگان را داده است و بس؛ اما از آیه دیگر بروشنى استفاده مى‏شود که چنین معجزه‏اى بدست آن حضرت تحقق پذیرفته است. در آنجا مى‏فرماید:

اذقال الله یا عیسى ابن مریم اذکر نعمتى علیک و على والدتک اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فى المهد و کهلاً... واذ تخرج الموتى باذنى و اذ کففت بنى اسرائیل عنک اذ جئتهم بالبینات. 60

به یادآور آن هنگام را که خداى یکتا فرمود: اى عیسى پسر مریم نعمت مرا به خودت و بر مادرت به خاطر آور، آن زمان که تو را به وسیله روح القدس یارى کردم و در گاه‏واره وبه هنگام خردسالى با مردم سخن گفتى... و آنگاه که مردگان را به اذن من زنده مى‏نمودى، و آن هنگام که بنى اسرائیل را از آزار رساندن به تو باز داشتم در آن زمان که تو با دلائل آشکار نزد ایشان آمدى.

صراحت این آیه در وقوع معجزات، از جمله زنده کردن مردگان، بدست حضرت عیسى چنان روشن است که صاحب «المنار» نیز از انکار آن باز مانده است، وى که در آیات پیشین کوشش داشت آنها را بگونه‏اى تأویل کند، در تفسیر آیه سوره آل عمران مى‏نویسد: «این آیه فقط دلالت بر آن دارد که به حضرت عیسى دستور داده شده بود تا اینگونه احتجاج کند، اما آیا این موارد به وقوع پیوسته است یا نه، نیازمند نقل معتبر و قابل استناد مى‏باشد». ولى در چند سطر بعد صریحاً مى‏گوید که سوره مائده دلالت بر وقوع این جریانات دارد. و بدین ترتیب امکان زنده شدن مردگان را مى‏پذیرد. البته روح ناباور وى و خود باختگى در برابر اندیشه‏هاى مادى او را به تکاپو انداخته و با تلاش بسیار دست به توجیه این معجزات مى‏زند. 61اما کسانى که قدرت انکارناپذیر خدا را باور دارند، به آسانى این واقعیت را مى‏پذیرند و نیازى به تأویل وتفسیر ندارند.

دامن سخن را برچینیم. آنچه از این بحث کوتاه دانسته شد این است که: قرآن بر امکان وقوع رجعت یعنى بازگشت مردگان به دنیا پیش از قیامت تصریح دارد ومواردى را به عنوان نمونه نشان مى‏دهد. 62 و جمهور مفسران نیز این مطلب را پذیرفته‏اند. همچنین دریافتیم که برخى اززنده شدگان پس از بازگشت به دنیا فقط در زمانى کوتاه زنده بوده بار دیگر مرده‏اند، اما گروهى از آنان زندگى مجدد خود را ادامه داده سالها در جهان زیسته‏اند؛ همچنانکه بعضى از آنان به فاصله اندکى پس از مرگشان زندگى مجدد یافته‏اند و برخى دیگر سالها پس از مردن بار دیگر به جهان آمده‏اند.

ناگفته پیداست که ما به منظور اختصار از نقل اقوال مفسران شیعه و شمارى از تفسیرنگاران اهل سنت خوددارى کردیم.

زمینه‏هاى مساعد رجعت درقرآن و صحاح و سنن‏

یک - قرآن

تاکنون دانستیم که اصل رجعت از نظر قواعد علمى و دلائل فلسفى کاملاً صحیح بوده و قرآن صریحاً بر وقوع این امر در میان امم پیشین تأکید مى‏ورزد. اینک مى‏گوئیم در امت اسلامى رجعت روى خواهد داد و این امرى است که نمى‏توان آن را انکار کرد. گذشته از روایاتى که از امامان معصوم شیعه نقل شده و به حد تواتر رسیده است، در میان عالمان شیعه اجماع بر وقوع رجعت منعقد شده و بدین جهت اصل رجعت از عقاید قطعى شیعه تلقى مى‏گردد.

حال براى آنکه خواننده دریابد که مسأله رجعت - آنگونه که شیعه معتقد است - ریشه قرآنى دارد و در این کتاب شریف پیرامون چنین رویدادى درزمان آینده سخن گفته شده است، به قرآن رجوع مى‏کنیم و آیاتى از سوره نمل را مى‏خوانیم. بدیهى است که در این مرحله از بحث، تنها به زمینه‏هاى مساعد«رجعت» در قرآن مى‏پردازیم و با اقامه دلیل اثبات مى‏کنیم که بنابر نص کتاب و سنت، گروهى به دنیا باز خواهند گشت، و بازگشت ایشان با رجعتى که شیعه بدان اعتقاد دارد، منطبق است. اما سایر ویژگیهاى رجعت را باید از طریق احادیث بدست آورد.

اما آیه:

و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة من الارض تکلمهم ان الناس کانوا بایاتنا لا یوقنون. و یوم نحشر من کل امة فوجا ممن یکذب بایاتنا فهم یوزعون.63

و چون گفته (خدا) بر آنان واقع شود (و نشانه‏هاى قیامت آشکار گردد) جنبنده‏اى را از زمین براى آنان بیرون مى‏آوریم که با ایشان درباره اینکه مردم نشانه‏هاى ما را باور نداشتند سخن مى‏گوید. و آن روز که از میان هر امت گروهى از تکذیب کنندگان آیات خود را محشور مى‏کنیم، پس آنان نگاهداشته مى‏شوند.

در میان مفسران تردیدى نیست که این دو آیه و آیات پس ازآن پیرامون رستاخیز سخن مى‏گویند و نیز همه آنان بر این واقعیت اعتراف دارند که آیه نخست (آیه 82) به حوادث قبل از قیامت مربوط مى‏شود. همچنانکه روایات چندى از پیامبر گرامى (ص) رسیده و دلالت بر آن دارد که خروج «دابة الارض» (= جنبنده زمینى) یکى از نشانه‏هاى قیامت مى‏باشد. 64البته در اینکه مراد از«دابة الارض» چیست و در کیفیت خروج آن و چگونگى سخن گفتن این موجود میان مفسران اختلاف وجود دارد و ما نیازى به طرح آن نمى‏بینیم. علاقمندان مى‏توانند به کتب تفسیر و حدیث رجوع کنند.

اما آیه دوم. در این آیه از پدیده‏اى گفتگو شده که در آن برخى از انسانها زنده مى‏شوند نه همه آنها؛ زیرا خداوند مى‏فرماید: «روزى که از میان هر امت گروهى را محشور کنیم». این جمله به روشنى گواه بر عدم حشر همه انسانها دارد. مفسران درباره این نکته نیز اتفاق نظر دارند و در توضیحات خود گفته‏اند که لفظ «من» براى «تبعیض» آمده و بدین معنى است که از هر امت فقط گروهى محشور مى‏گردند. 65 البته آنان مفهوم واقعى آیه را نشکافته و ظرف زمانى این حادثه و شیوه حشر گروه یاد شده را مشخص نکرده‏اند، اما راه فهم این آیه به روى ما باز است و ما مى‏توانیم با قرائن موجود در خود آیه و آیات قبل و بعد آن مراد آیه را دریابیم .

توضیح اینکه: آیه مورد بحث به یکى از حوادث پیش از رستاخیز اشاره دارد، زیرا:

اولاً: در روز رستاخیز همه انسانها برانگیخته خواهند شد، چنانکه در قرآن مى‏فرماید:

و یوم نسیر الجبال وترى الارض بارزة وحشرناهم فلم نغادر منهم احداً. 66

آنروز که کوهها را به گردش در مى‏آوریم، و زمین را آشکارا مى‏بینى، و همه آنان را گردآورده و هیچکس را وا نمى‏گذاریم.

بنابراین، آیه سوره نمل را نمى‏توان بر قیامت منطبق دانست.

ثانیاً: درآیه اول یکى از شرائط قیامت یعنى خروج «دابة الارض» به مردم معرفى شده و همه مفسران این مطلب را باور دارند، طبعاً حادثه «حشر گروه معین» به چنین ظرف زمانى مربوط خواهد شد.

ثالثاً: در آیه هشتاد و هفتم همین سوره از مسأله «نفخ صور» سخن رفته است و تردیدى نیست که نفخ صور پیش از رستاخیز انجام خواهد شد، آنجا که مى‏فرماید:

و یوم ینفخ فى الصور ففزع من فى السموات و من فى الارض الا من شاء الله و کل اتوه داخرین .

و روزى که در صور دمیده شود، پس هر کس در آسمانها و زمین است هراسان گردد، مگر آنانکه خدا خواهد؛ و همگان سرافکنده نزد پروردگار آیند.

این سه قرینه نشان مى‏دهد که «حشر گروهى از انسانها تکذیب گر آیات خدا» حادثه‏اى است که حتماً پیش از رستاخیز انجام خواهد شد و جزء نشانه‏هاى قیامت بوده همزمان با خروج «دابة الارض» به وقوع مى‏پیوندد.

از این بیان، ضعف نظریه برخى از مفسران مانند رازى و غیر او روشن مى‏شود. آنان معتقدند که این رویداد بعد از برپائى رستاخیز به وقوع مى‏پیوندد و پس از آنکه همه مردم محشور شدند، دسته‏اى از سران کفر براى بازپرسى و حسابرسى در پیشگاه ربوبى گردآورى شده و سپس پیروانشان به آنان ملحق مى‏گردند فخر رازى در تفسیر خود قاطعانه مى‏نویسد: «بدان که این ماجرا پس از برپائى قیامت روى خواهد داد».67

ولى این مطلب کاملاً بى‏پایه و سست مى‏باشد و نظم و پیوند آیات، نظر اینگونه مفسران را نفى مى‏نماید و عقیده مفسران شیعه را که معتقدند آیه به حادثه‏اى قبل از قیامت اشاره دارد، تأکید مى‏کند زیرا آیات قبل و بعد از این آیه درباره حوادث پیش از رستاخیز سخن مى‏گویند، پس چگونه مى‏شود که در بین این چند آیه و بدون سابقه، از واقعه بحث کند که پس از قیامت انجام خواهد گرفت؟ گذشته بر این، شکى نیست که همه مردگان روز قیامت در یک لحظه زنده مى‏شوند و تقدم و تأخر در کار نخواهد بود تا بتوان عقیده مزبور راتوجیه کرد و به قرآن نسبت داد.

رازى و امثال او براى اثبات نظریه خود هیچگونه دلیلى ارائه نکرده‏اند و عدم اعتقاد به رجعت سبب شده است که آیه را بر خلاف ظاهر آن تفسیر کنند. در این آیه کلمه «حشر» بکار رفته که با توجه به آیات دیگر منظور آن «احیاء پس از اماته» است، 68 اما آنان حشر را به معنى اجتماع گروهى از زندگان در پیشگاه خدا دانسته و دچار تفسیر برأى شده‏اند.

علامه طباطبائى مى‏نویسد: «از ظاهر این آیه بر مى‏آید که حشر جمعى از انسانها در غیر روز باز پسین روى خواهد داد، چرا که سخن از حشر برخى از آنهاست نه همه آنها... مؤید این سخن آن است که آیه مزبور و دو آیه پس از آن بعد از ذکر «دابة الارض» و قبل از اشاره به «نفخ صور» و دیگر آیات مربوط به قیامت واقعه شده است، و به هیچ وجه نمى‏توان پذیرفت که به یکى از رویدادهاى قیامت قبل از بیان شروع و حوادث عمومى مربوط به آن اشاره گردد. توضیح اینکه اگر حشر گروهى از انسانها بعد از برپائى قیامت به وقوع خواهد پیوست، شایسته بود که پس از ذکر نفخ صور و حضور همه‏انسانها در پیشگاه خدا سخن از این واقعه (حشر جمعى از انسانها) به میان آید. بنابراین ظهور آیه آن است که «حشر» مزبور یکى از رویدادهاى پیش از رستاخیز عمومى خواهد بود».69

همچنین باید دانست که لفظ «نحشر» احتمال وقوع این حادثه را در برزخ نیز نفى مى‏کند زیرا هیچگاه از زندگى برزخى تعبیر به حشر نمى‏شود. «حشر» به معنى «احیاء پس از اماته» است، ولى برزخ به معنى «انتقال روح از این جهان به عالمى دیگر با بدن متناسب مى‏باشد.

بدین ترتیب مى‏بینیم که روش تنظیم آیات آخر سوره نمل، گواه بر صحت عقیده مفسران شیعه بوده و بیاناتى که از پیشوایان این مذهب در استدلال به همین آیه وارد شده است، خود دلیلى است روشن بر صحت این نظریه. پس باید گفت: آیه «و یوم نحشر من کل امة فوجاً» دلالت بر وقوع رجعت برخى از انسانها به دنیا پیش از قیامت دارد.

البته در این آیه فقط از حشر تکذیب کنندگان سخن رفته و به بازپرسى و مؤاخذه ایشان اشاره شده است، اما بازگشت جمعى دیگر از نیکوکاران و مؤمنان را از طریق دیگر در مى‏یابیم که همان روایات مربوط به رجعت است. به عبارت دیگر: قرآن شریف تنها بر صحت و قطعیت رجعت در امت اسلام دلالت دارد و منکران نمى‏توانند با وجود چنین آیه‏اى ادعاى محال بودن عقیده به رجعت را مطرح سازند. اما از چگونگى رجعت و خصوصیات آن در قرآن گفتگو نشده و این مطالب را باید از کسانى دریافت که حقایق جهان آفرینش را مى‏دانند. همچنانکه قرآن درباره معاد و بهشت و دوزخ بسیار سخن مى‏گوید، ولى تمام جزئیات آن را نمى‏شمارد و این جزئیات را باید از روایات رسول گرامى استفاده کرد .

به علاوه، در میان فرق گوناگون امت اسلامى هیچ فرقه‏اى نیست که فقط رجعت کافران را باور داشته باشد، بدین معنى که آنان یا منکر اصل رجعتند و یا رجعت را بهمان روش شیعه پذیرفته‏اند. و از آنجا که انکار رجعت با قرآن هیچگونه سازش ندارد، نتیجه مى‏گیریم که رجعت منحصر به تکذیب کنندگان آیات الهى نبوده و افرادى دیگر نیز از مؤمنان به دنیا باز خواهند گشت.


نظر شما ()



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

پدر سنگدل
اصلاح نفس، رمز موفقیّت در زندگى
لذت دنبال نون دویدن!
ارزش و ثواب آیة الکرسى
کوچه عاشقی
سنگ درمانی
گل
محمد مصدق
محمد بلخی
چهارشنبه سوری
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]

تعداد بازدید:48495

امروز:106

دیروز :41

 RSS 

پیوندهای روزانه
کاروان [10]
انصاریان [12]
پارست [12]
پرسمان [11]
دانلودکتاب [9]
شعر [7]
دانشنامه [41]
فرهنگسرا [8]
ادبیات [11]
پایگاه های شیعه [7]
[آرشیو(10)]

درباره خودم

معیار

لوگوی خودم

معیار

آرشیو

فروردین 1388
اردیبهشت 1388

اشتراک