معیار |
||||||
|
5- زنده شدن مرگان به دست حضرت عیسى
و احى الموتى باذن الله 55
و مردگان را به اذن خداى یکتا زنده مىکنم .
قرآن در سوره آل عمران و مائده از معجزات حضرت عیسى سخن مىگوید وبیان مىکند که این فرستاده الهى با اذن پروردگار خویش به کارهاى خارق العادهاى دست مىیازید. مثلاً بیماران مبتلا به پیسى را درمان مىکرد، نابینایان را بینا مىنمود، مجسمهاى از خاک مىساخت و در آن مىدمید و زنده مىشد، مردگان را احیاء مىنمود و از توشههایى که مردم در خانههاى خود داشتند خبر مىداد.
مفسران معروف موارد بسیارى از این معجزات را آورده و داستانهائى از زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسى را گزارش کردهاند.
سیوطى در تفسیر «الجلالین» مىنویسد: «او دوست خود عازر را زنده کرد، پس پیر زنى را حیات دوباره بخشید، دخترى را از مرگ به زندگى باز گرداند، و این هر سه پس از زنده شدن به حیات خود ادامه داده فرزندانى نیز از خود بر جاى گذاردند. همچنین سام بن نوح را زنده نمود که بدون درنگ از دنیا رفت »56.
همو در تفسیر دیگر خود«الدرالمنثور» مواردى از این رویدادها را نقل مىکند و یادآور مىشود که «ابن ابى الدنیا» درباره شمارى از انسانها که بعد از مرگ بار دیگر به دنیا بازگشتهاند، کتابى تألیف کرده است» 57.
ابن جریر طبرى ضمن نقل داستانهاى مربوط به احیاء مردگان درباره چگونگى انجام این معجزه مىنویسد:«زنده شدن مردگان بدست عیسى چنین بود که به درگاه خدا نیایش مىکرد و خداى سبحان خواسته او را اجابت مىفرمود». 58
ابن اثیر تاریخ نگار مشهور در کتاب «الکامل» از زنده شدن عازر پس از سه روز که از مرگ وى مىگذشت، زنده شدن سام بن نوح، زنده شدن زن جوانى که بعد از حیات مجدد صاحب فرزندانى نیز شد، زنده شدن عزیر پیامبر و یحیى بن زکریا توسط آن حضرت سخن مىگوید. 59
بدین ترتیب در این مورد نیز جمهور مفسران اتفاق دارند که مسیح پسر مریم قدرت احیاء مردگان را داشته است. البته از ظاهر آیه یاد شده فقط مىتوان فهمید که حضرت عیسى وعده زنده کردن مردگان را داده است و بس؛ اما از آیه دیگر بروشنى استفاده مىشود که چنین معجزهاى بدست آن حضرت تحقق پذیرفته است. در آنجا مىفرماید:
اذقال الله یا عیسى ابن مریم اذکر نعمتى علیک و على والدتک اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فى المهد و کهلاً... واذ تخرج الموتى باذنى و اذ کففت بنى اسرائیل عنک اذ جئتهم بالبینات. 60
به یادآور آن هنگام را که خداى یکتا فرمود: اى عیسى پسر مریم نعمت مرا به خودت و بر مادرت به خاطر آور، آن زمان که تو را به وسیله روح القدس یارى کردم و در گاهواره وبه هنگام خردسالى با مردم سخن گفتى... و آنگاه که مردگان را به اذن من زنده مىنمودى، و آن هنگام که بنى اسرائیل را از آزار رساندن به تو باز داشتم در آن زمان که تو با دلائل آشکار نزد ایشان آمدى.
صراحت این آیه در وقوع معجزات، از جمله زنده کردن مردگان، بدست حضرت عیسى چنان روشن است که صاحب «المنار» نیز از انکار آن باز مانده است، وى که در آیات پیشین کوشش داشت آنها را بگونهاى تأویل کند، در تفسیر آیه سوره آل عمران مىنویسد: «این آیه فقط دلالت بر آن دارد که به حضرت عیسى دستور داده شده بود تا اینگونه احتجاج کند، اما آیا این موارد به وقوع پیوسته است یا نه، نیازمند نقل معتبر و قابل استناد مىباشد». ولى در چند سطر بعد صریحاً مىگوید که سوره مائده دلالت بر وقوع این جریانات دارد. و بدین ترتیب امکان زنده شدن مردگان را مىپذیرد. البته روح ناباور وى و خود باختگى در برابر اندیشههاى مادى او را به تکاپو انداخته و با تلاش بسیار دست به توجیه این معجزات مىزند. 61اما کسانى که قدرت انکارناپذیر خدا را باور دارند، به آسانى این واقعیت را مىپذیرند و نیازى به تأویل وتفسیر ندارند.
دامن سخن را برچینیم. آنچه از این بحث کوتاه دانسته شد این است که: قرآن بر امکان وقوع رجعت یعنى بازگشت مردگان به دنیا پیش از قیامت تصریح دارد ومواردى را به عنوان نمونه نشان مىدهد. 62 و جمهور مفسران نیز این مطلب را پذیرفتهاند. همچنین دریافتیم که برخى اززنده شدگان پس از بازگشت به دنیا فقط در زمانى کوتاه زنده بوده بار دیگر مردهاند، اما گروهى از آنان زندگى مجدد خود را ادامه داده سالها در جهان زیستهاند؛ همچنانکه بعضى از آنان به فاصله اندکى پس از مرگشان زندگى مجدد یافتهاند و برخى دیگر سالها پس از مردن بار دیگر به جهان آمدهاند.
ناگفته پیداست که ما به منظور اختصار از نقل اقوال مفسران شیعه و شمارى از تفسیرنگاران اهل سنت خوددارى کردیم.
زمینههاى مساعد رجعت درقرآن و صحاح و سنن
یک - قرآن
تاکنون دانستیم که اصل رجعت از نظر قواعد علمى و دلائل فلسفى کاملاً صحیح بوده و قرآن صریحاً بر وقوع این امر در میان امم پیشین تأکید مىورزد. اینک مىگوئیم در امت اسلامى رجعت روى خواهد داد و این امرى است که نمىتوان آن را انکار کرد. گذشته از روایاتى که از امامان معصوم شیعه نقل شده و به حد تواتر رسیده است، در میان عالمان شیعه اجماع بر وقوع رجعت منعقد شده و بدین جهت اصل رجعت از عقاید قطعى شیعه تلقى مىگردد.
حال براى آنکه خواننده دریابد که مسأله رجعت - آنگونه که شیعه معتقد است - ریشه قرآنى دارد و در این کتاب شریف پیرامون چنین رویدادى درزمان آینده سخن گفته شده است، به قرآن رجوع مىکنیم و آیاتى از سوره نمل را مىخوانیم. بدیهى است که در این مرحله از بحث، تنها به زمینههاى مساعد«رجعت» در قرآن مىپردازیم و با اقامه دلیل اثبات مىکنیم که بنابر نص کتاب و سنت، گروهى به دنیا باز خواهند گشت، و بازگشت ایشان با رجعتى که شیعه بدان اعتقاد دارد، منطبق است. اما سایر ویژگیهاى رجعت را باید از طریق احادیث بدست آورد.
اما آیه:
و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة من الارض تکلمهم ان الناس کانوا بایاتنا لا یوقنون. و یوم نحشر من کل امة فوجا ممن یکذب بایاتنا فهم یوزعون.63
و چون گفته (خدا) بر آنان واقع شود (و نشانههاى قیامت آشکار گردد) جنبندهاى را از زمین براى آنان بیرون مىآوریم که با ایشان درباره اینکه مردم نشانههاى ما را باور نداشتند سخن مىگوید. و آن روز که از میان هر امت گروهى از تکذیب کنندگان آیات خود را محشور مىکنیم، پس آنان نگاهداشته مىشوند.
در میان مفسران تردیدى نیست که این دو آیه و آیات پس ازآن پیرامون رستاخیز سخن مىگویند و نیز همه آنان بر این واقعیت اعتراف دارند که آیه نخست (آیه 82) به حوادث قبل از قیامت مربوط مىشود. همچنانکه روایات چندى از پیامبر گرامى (ص) رسیده و دلالت بر آن دارد که خروج «دابة الارض» (= جنبنده زمینى) یکى از نشانههاى قیامت مىباشد. 64البته در اینکه مراد از«دابة الارض» چیست و در کیفیت خروج آن و چگونگى سخن گفتن این موجود میان مفسران اختلاف وجود دارد و ما نیازى به طرح آن نمىبینیم. علاقمندان مىتوانند به کتب تفسیر و حدیث رجوع کنند.
اما آیه دوم. در این آیه از پدیدهاى گفتگو شده که در آن برخى از انسانها زنده مىشوند نه همه آنها؛ زیرا خداوند مىفرماید: «روزى که از میان هر امت گروهى را محشور کنیم». این جمله به روشنى گواه بر عدم حشر همه انسانها دارد. مفسران درباره این نکته نیز اتفاق نظر دارند و در توضیحات خود گفتهاند که لفظ «من» براى «تبعیض» آمده و بدین معنى است که از هر امت فقط گروهى محشور مىگردند. 65 البته آنان مفهوم واقعى آیه را نشکافته و ظرف زمانى این حادثه و شیوه حشر گروه یاد شده را مشخص نکردهاند، اما راه فهم این آیه به روى ما باز است و ما مىتوانیم با قرائن موجود در خود آیه و آیات قبل و بعد آن مراد آیه را دریابیم .
توضیح اینکه: آیه مورد بحث به یکى از حوادث پیش از رستاخیز اشاره دارد، زیرا:
اولاً: در روز رستاخیز همه انسانها برانگیخته خواهند شد، چنانکه در قرآن مىفرماید:
و یوم نسیر الجبال وترى الارض بارزة وحشرناهم فلم نغادر منهم احداً. 66
آنروز که کوهها را به گردش در مىآوریم، و زمین را آشکارا مىبینى، و همه آنان را گردآورده و هیچکس را وا نمىگذاریم.
بنابراین، آیه سوره نمل را نمىتوان بر قیامت منطبق دانست.
ثانیاً: درآیه اول یکى از شرائط قیامت یعنى خروج «دابة الارض» به مردم معرفى شده و همه مفسران این مطلب را باور دارند، طبعاً حادثه «حشر گروه معین» به چنین ظرف زمانى مربوط خواهد شد.
ثالثاً: در آیه هشتاد و هفتم همین سوره از مسأله «نفخ صور» سخن رفته است و تردیدى نیست که نفخ صور پیش از رستاخیز انجام خواهد شد، آنجا که مىفرماید:
و یوم ینفخ فى الصور ففزع من فى السموات و من فى الارض الا من شاء الله و کل اتوه داخرین .
و روزى که در صور دمیده شود، پس هر کس در آسمانها و زمین است هراسان گردد، مگر آنانکه خدا خواهد؛ و همگان سرافکنده نزد پروردگار آیند.
این سه قرینه نشان مىدهد که «حشر گروهى از انسانها تکذیب گر آیات خدا» حادثهاى است که حتماً پیش از رستاخیز انجام خواهد شد و جزء نشانههاى قیامت بوده همزمان با خروج «دابة الارض» به وقوع مىپیوندد.
از این بیان، ضعف نظریه برخى از مفسران مانند رازى و غیر او روشن مىشود. آنان معتقدند که این رویداد بعد از برپائى رستاخیز به وقوع مىپیوندد و پس از آنکه همه مردم محشور شدند، دستهاى از سران کفر براى بازپرسى و حسابرسى در پیشگاه ربوبى گردآورى شده و سپس پیروانشان به آنان ملحق مىگردند فخر رازى در تفسیر خود قاطعانه مىنویسد: «بدان که این ماجرا پس از برپائى قیامت روى خواهد داد».67
ولى این مطلب کاملاً بىپایه و سست مىباشد و نظم و پیوند آیات، نظر اینگونه مفسران را نفى مىنماید و عقیده مفسران شیعه را که معتقدند آیه به حادثهاى قبل از قیامت اشاره دارد، تأکید مىکند زیرا آیات قبل و بعد از این آیه درباره حوادث پیش از رستاخیز سخن مىگویند، پس چگونه مىشود که در بین این چند آیه و بدون سابقه، از واقعه بحث کند که پس از قیامت انجام خواهد گرفت؟ گذشته بر این، شکى نیست که همه مردگان روز قیامت در یک لحظه زنده مىشوند و تقدم و تأخر در کار نخواهد بود تا بتوان عقیده مزبور راتوجیه کرد و به قرآن نسبت داد.
رازى و امثال او براى اثبات نظریه خود هیچگونه دلیلى ارائه نکردهاند و عدم اعتقاد به رجعت سبب شده است که آیه را بر خلاف ظاهر آن تفسیر کنند. در این آیه کلمه «حشر» بکار رفته که با توجه به آیات دیگر منظور آن «احیاء پس از اماته» است، 68 اما آنان حشر را به معنى اجتماع گروهى از زندگان در پیشگاه خدا دانسته و دچار تفسیر برأى شدهاند.
علامه طباطبائى مىنویسد: «از ظاهر این آیه بر مىآید که حشر جمعى از انسانها در غیر روز باز پسین روى خواهد داد، چرا که سخن از حشر برخى از آنهاست نه همه آنها... مؤید این سخن آن است که آیه مزبور و دو آیه پس از آن بعد از ذکر «دابة الارض» و قبل از اشاره به «نفخ صور» و دیگر آیات مربوط به قیامت واقعه شده است، و به هیچ وجه نمىتوان پذیرفت که به یکى از رویدادهاى قیامت قبل از بیان شروع و حوادث عمومى مربوط به آن اشاره گردد. توضیح اینکه اگر حشر گروهى از انسانها بعد از برپائى قیامت به وقوع خواهد پیوست، شایسته بود که پس از ذکر نفخ صور و حضور همهانسانها در پیشگاه خدا سخن از این واقعه (حشر جمعى از انسانها) به میان آید. بنابراین ظهور آیه آن است که «حشر» مزبور یکى از رویدادهاى پیش از رستاخیز عمومى خواهد بود».69
همچنین باید دانست که لفظ «نحشر» احتمال وقوع این حادثه را در برزخ نیز نفى مىکند زیرا هیچگاه از زندگى برزخى تعبیر به حشر نمىشود. «حشر» به معنى «احیاء پس از اماته» است، ولى برزخ به معنى «انتقال روح از این جهان به عالمى دیگر با بدن متناسب مىباشد.
بدین ترتیب مىبینیم که روش تنظیم آیات آخر سوره نمل، گواه بر صحت عقیده مفسران شیعه بوده و بیاناتى که از پیشوایان این مذهب در استدلال به همین آیه وارد شده است، خود دلیلى است روشن بر صحت این نظریه. پس باید گفت: آیه «و یوم نحشر من کل امة فوجاً» دلالت بر وقوع رجعت برخى از انسانها به دنیا پیش از قیامت دارد.
البته در این آیه فقط از حشر تکذیب کنندگان سخن رفته و به بازپرسى و مؤاخذه ایشان اشاره شده است، اما بازگشت جمعى دیگر از نیکوکاران و مؤمنان را از طریق دیگر در مىیابیم که همان روایات مربوط به رجعت است. به عبارت دیگر: قرآن شریف تنها بر صحت و قطعیت رجعت در امت اسلام دلالت دارد و منکران نمىتوانند با وجود چنین آیهاى ادعاى محال بودن عقیده به رجعت را مطرح سازند. اما از چگونگى رجعت و خصوصیات آن در قرآن گفتگو نشده و این مطالب را باید از کسانى دریافت که حقایق جهان آفرینش را مىدانند. همچنانکه قرآن درباره معاد و بهشت و دوزخ بسیار سخن مىگوید، ولى تمام جزئیات آن را نمىشمارد و این جزئیات را باید از روایات رسول گرامى استفاده کرد .
به علاوه، در میان فرق گوناگون امت اسلامى هیچ فرقهاى نیست که فقط رجعت کافران را باور داشته باشد، بدین معنى که آنان یا منکر اصل رجعتند و یا رجعت را بهمان روش شیعه پذیرفتهاند. و از آنجا که انکار رجعت با قرآن هیچگونه سازش ندارد، نتیجه مىگیریم که رجعت منحصر به تکذیب کنندگان آیات الهى نبوده و افرادى دیگر نیز از مؤمنان به دنیا باز خواهند گشت.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
پدر سنگدل
اصلاح نفس، رمز موفقیّت در زندگى
لذت دنبال نون دویدن!
ارزش و ثواب آیة الکرسى
کوچه عاشقی
سنگ درمانی
گل
محمد مصدق
محمد بلخی
چهارشنبه سوری
[عناوین آرشیوشده]
[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]
تعداد بازدید:48495 |
||
امروز:106 دیروز :41 |
||
پیوندهای روزانه
|
||
درباره خودم |
||
لوگوی خودم |
||
|
||
آرشیو |
||
اشتراک |
||
|